سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آفت دانشمندان، حبّ ریاست است [امام علی علیه السلام]

من و دلتنگ
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:5بازدید دیروز:2تعداد کل بازدید:3447

م.مصطفائی :: 84/9/27::  10:59 صبح


م.مصطفائی :: 84/9/27::  10:23 صبح



 


 


قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟


از کجا وز که خبر آوردی؟


خوش خبر باشی، اما، ‌اما


گرد بام و در من


بی ثمر می گردی


انتظار خبری نیست مرا


نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری


برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس


برو آنجا که تو را منتظرند


قاصدک


در دل من همه کورند و کرند


دست بردار از این در وطن خویش غریب


قاصد تجربه های همه تلخ


با دلم می گوید


که دروغی تو، دروغ


که فریبی تو، فریب


قاصدک! هان، ولی... آخر... ای وای


راستی آیا رفتی با باد؟


با توام، آی! کجا رفتی؟ آی


راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟


مانده خاکستر گرمی، جایی؟


در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز؟


قاصدک


ابرهای همه عالم شب و روز


در دلم می گریند...


م.مصطفائی :: 84/9/22::  3:34 صبح



شب سردی است ، و من افسرده.
راه دوری است ، و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.

می کنم ، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت ،
غمی افزود مرا بر غم ها.

فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.

نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر ، سحر نزدیک است:
هردم این بانگ برآرم از دل :
وای ، این شب چقدر تاریک است!

خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟


مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من ، لیک، غمی غمناک است
.

<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

3447

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
من و دلتنگ
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
::اشتراک::